شب شعر دوستان قدیمی

سلام به همه مای فرند های عزیز
امیدوارم حالتون خوب باشه
گفتم بد نیست
جهت بالا بردن ذوق ادبی دفتر یه شب شعر راه بندازیم و
هرکی یه بیت شعر بگه نفر بعدی با آخرین حرفش یه بیت دیگه حالا اگه دو بیت هم شد اشکال نداره
جهت جذابیت بیشتر شعر های شما بهتره از خودتون و یا با دست بردن در اشعار دیگر شاعران

و در آخر هر ماه به صاحبان اشعار برگزیده یک دستگاه 206 از طرف مدیر وبلاگ اهدا میشه

چراغ اولم خودم روشن میکنم

صبحدم از عرش مي آمد خروشي عقل گفت...

قدسيان گويي که "ساسي مانکن" از بر مي کنند

این جهانی که همش مضحکه و تکراره

تکه تکه شدن دل چه تماشا داره!!!

:%**&: با مشورت های فراوان با صندوق مالی فروم به این نتیجه رسیدیم که 206 هم میدیم ولی به شرطی که فعال و جذاب باشه
نامرده اون که بزنه زیرش


به هر حال رو حرفم هستم و شرطو شروط نذارینا. 206 میدمو والسلام. فقط فعال و جذاب **&:

خودم دیگه

ما را مي خواند مرغي از دور

می خواند به باغ سبز دوستان قدیمی

فعلا صندوق مالی دوستان قدیمی بدلیل خرید 206 خالی می باشد.

هر کو نکند فهمی
زین محمود که بدبختی

ای نام تو مونس روانم
مونس نه بابا، 206 ام
زودتر بیا که مُردم
از بس که زتو دور بودم
رنجی چه بسا کشیدم
وز دوریت رو به شِر آوردم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شِر : همان شر و ور خودمونه

چه میکنه این 206!!!!!
بابا میدونستم اینجوریه به جا 206 میگفتم مزدا3 !!!از جیب ما که نمیرههههه
ما که یه کارمند جزئیم.....
آقا محمود جناب مدیر زحمتشو میکشه...هههههه

ای بابا یادم رفت چی باید میدادم اگه اشتباه نکنم ت بود....فک کنم ....میگم حالا


تـــو که با فــــکر 206 روزگـــار ســـر میکنی
هــــی خــــودت را در آیــــنه بـــغــل 206 از بـــر مــــیکنی
زهـــی خــــیال باطل که خــــبر کـــــذب بودنــــش
بپیچید در شهر و تو هنوز غوغا میکنی

تلخ تلخم مث یه خارک سبز,

سردمه و میدونم هیچ زمانی دیگه خرما نمیشم!!!

چه غریبم روی این خوشه ی سرخ!!!

من میخوام برگردم به کودکی!!!

تبریک !!!کم کم بهت امیدوار دارم میشم میلاد. فعلا درجه کاربر نیم فعال و داشته باش. مربوط به کل فرومه نه 206

امضاش کنم. هستی تایید کن.

یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

محمود جان بفرما اینم امضا فقط جعل نکنین هااااااااااا

سلاااااااااام
بلاخره گویا از شر امتحانات رهایی یافتیم ....گویاپ
مثل اینکه ر باید داد

اجازه بدین هولم نکنین...
گویا باید بازهم دست به دامان خواجه ی شیراز شویم....

رنگ خــون دل مــارا که نهــان میداری همــچنان در لـب لعــل تو عــیان اســت که بــود

زلـــف هندوی تو گفتم کــه دگــر ره نزند ساــلها رفــت و بدان سیرت و ســان اســت که بود